English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3755 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There must be a catch(trick)in it. U باید حقه ای درکار باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it . U کلکی درکار باید باشد ( هست )
Other Matches
that depends U تا چه شرایطی درکار باشد
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
he must have gone U باید رفته باشد
There must be some mistakes. باید اشتباهی شده باشد.
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
She must be at least 40. U او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
today of all days U از همه روزها امروز [باید باشد]
It must have a solid foundation. U اساس کار باید محکم باشد
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
There must be some mistakes. باید اشتباهی روی داده باشد.
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
initialed U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
fractional reserve banking U بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
initialing U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialling U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initials U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
idealism U روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
dongle U مدار کد گذاری شده یا قطعهای که پیش از اجرای نرم افزاری حق کپی باید در سیستم باشد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
at work U دست درکار
bigbrother U رهبر درکار یا عقیدهای
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
stick U پیچ درکار تحمل کردن
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
Something is wrong. U عیبی درکار [این موضوع] است.
supererogation U زیاده روی درکار خوش خدمتی
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
to have to U باید
should U باید
must U باید
ought U باید
shall U باید
there is a rule that... U که باید.....
the f. of a table U باید
in due f. U باید
outh U باید
maun U باید
ought U باید وشاید
We have to go as well. U ما هم باید برویم .
how shall we proceed U چه باید کرد
i must go U باید بروم
i ought to go U باید بروم
i ougth to go U باید بروم
it is to be noted that U باید دانست که
it is necessary for him to go U باید برود
it is necessary to go U باید رفت
one must go U باید رفت
i ougth to go U باید رفت
It must be granted that … U باید تصدیق کر د که …
as it deserves U چنانکه باید
you must know U باید بدانید
I must leave at once. باید فورا بروم.
You should have told me earlier. U باید زودتر به من می گفتی
you must go U شما باید بروید
meetly U چنانکه باید و شاید
you might have come U باید امده باشید
it is to be noted that U باید ملتفت بود که
Water must be stopped at its source . <proverb> U آب را از سر بند باید بست .
One must suffer in silence. U باید سوخت وساخت
to do a thing the right way U کاری راچنانکه باید
to d. what to say U اندیشیدن که چه باید گفت
enow U بسنده انقدرکه باید
comme il faut U چنانکه باید وشاید
chicane U مانعی که باید دور زد
the needful U انچه باید کرد
he needs must go U ناچار باید برود
prettily U بخوبی چنانکه باید
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
shall i go? U ایا باید بروم
Let us see how it turns out. U باید دید چه از آب در می آید
it is to be noted that U باید توجه کردکه
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
We had to queue [line] up for three hours to get in. U ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
he is much to be pitted U بحالش باید رحم کرد
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
i must answer for the damages U ازعهده خسارت ان باید برایم
backlogs U کاری که باید انجام شود
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
if i know what to do U اگر میدانستم چه باید کرد
to which side do I have to turn? U به کدام طرف باید بپیچم؟
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
We must find a basic solution. U باید یک فکر اساسی کرد
parting of the ways U جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
loads U کاری که باید انجام شود
load U کاری که باید انجام شود
backlog U کاری که باید انجام شود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
One must draw the line somewhere. <proverb> U هر کس باید ید و مرزش را مشخص کند .
Every day that you go unheeded, you need to count on that day U هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
do the necessary U انچه باید کرد بکنید
I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary. U بااین حقوق کم باید بسازم
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
You have to go back to ... شما باید به طرف ... برگردید.
One must keep up with the times. U باید با زمان آهنگ بود
You must make allowances for his age . U باید ملاحظه سنش را بکنی
I've got to watch what I eat. U باید مواظب رژیمم باشم.
One must take time by the forelock . U وقت را باید غنیمت شمرد
Two witnesses should testify. U دو شاهد باید شهادت بدهند
I have some letters to write . U چند تا کاغذ باید بنویسم
One must tackle it in the right way. U هرکاری را باید از راهش وارد شد
I must be going now. U الان دیگه باید بروم
it needs to be done carefully U باید بدقت کرده شود
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Do I have to change trains? U آیا باید قطار عوض کنم؟
Do I have to change busses? U آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
Why should I take the blame? U چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
operand U که باید توسط عملگرا اجرا شود
you ought to know better U شما باید بهتر از این بدانید
why need he say that U چرا باید این سخن را بگوید
It must be put up to the prime minister . U باید بعرض نخست وزیر برسد
You will need to spend some money on it. U تو باید برایش پول خرج بکنی.
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
Only dead fish swim with the flow [stream] . <proverb> U در زندگی باید بجنگیم. [ضرب المثل]
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
you must know this U شما باید این مطلب را بدانید
blank U فضایی در فرم که باید کامل شود
blankest U فضایی در فرم که باید کامل شود
i know how to do it U میدانم چطور باید اینکار را کرد
You must account for every penny. باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
One must take the bad with the good . U باید خوب وبدش راقبول کرد
A bitter pI'll to swallow. U چیز تلخ وناخوشایندی که باید پذیرفت
How many times do I have to tell you that … U چند بار باید به شما بگویم که ...
integrand U جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
discloses U یات چیزی که باید مخفی می ماند
I should bring you round to my way of thinking . U باید تو راهم با خودم همفکر کنم
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). U باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
a bitter pill to swallow <idiom> U یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
You must have respect for your promises. U باید بقول خودتان احترام بگذارید
We must settle the price first. U اول باید قیمت راطی کرد
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
I must think things over. U باید راجع به این چیز ها فکر کنم
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
to have to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. U پای این کار باید محکم بایستی
tasks U کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
task U کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
now this man was lying U باید دانست که این مرد دروغ میگفت
strike while the iron is hot U تا تنور گرم است باید نان پخت
loads U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
I'd U مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
wickets U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
qualifying shares U سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
I don't know what to do with that. U من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
make hay while the sun shines U تا تنور گرم است باید نان راپخت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1tink and grow rich
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com